این سوال همواره مطرح بوده است که چه تفاوتی بین متدلوژیهای سنتی (کلاسیک) و چابک در حوزهی مدیریت پروژه وجود دارد. در این نوشتار به این موضوع پرداخته و برخی از شاخصترین تفاوتهای این دو متدلوژی را بیان میکنیم.
مدیریت پروژه چابک
مدیریت پروژه چابک در واقع تکنیک یا متدی است که از رویکردی تکرارشونده استفاده میکند و در فواصل زمانی مشخص، اجزایی از پروژه را که قابل تحویل دادن باشند، تولید میکند. این روش از این جهت دارای تفاوت است که هر چیزی با هر ترتیبی قابل اجرا است و لزوماً دارای توالی مشخص نیست. این روش مبتنی بر مدیریت تعاملات انسانی بوده و با پروژه به عنوان مجموعهای از فعالیتهای کوچک برخورد میکند که برحسب نیاز تعریف و تکمیل میشوند.
الزامات پروژه در طی چرخه حیات پروژه جمعآوری میشود؛ بدین معنا که نتایج نهایی ممکن است متفاوت از چیزی باشد که در ابتدا پیشبینی شده است.
تست محصول توسط کاربر و بازخورد مشتری به صورت مداوم اتفاق میافتد. یادگیری از اشتباهات، پیادهسازی بازخوردها و تحویل نتایج حاصل از آن نیز از ویژگیهای اين نوع مديريت پروژه است.
مدیریت پروژه سنتی (کلاسیک) (آبشاری)
روش مدیریت پروژه آبشاری، روشی است که در آن مراحل اجرای پروژه بطور متوالی و پشت سر هم انجام میشود که مشابه روشهایی است که در پروژههای صنعتی، ساخت و ساز و یا صنایع دیگر استفاده میشود. در این روش با تکمیل هر مرحله، کل تیم پروژه به مرحله بعد میروند و بدین شکل روشی دارای توالی را ایجاد میکنند که تداعیکننده حرکت آبشار است؛ از این رو به آن روش آبشاری (Waterfall) میگویند.
الزامات پروژه قبل از آغاز پروژه تعیین میشوند و ممکن است حین انجام كار خزش محدوده (رشد مدام و کنترل نشده محدوده پروژه) رخ دهد؛ زیرا ذینفعان اغلب بیش از نیازمندیها، درخواست میکنند.
تست محصول توسط کاربر و بازخورد مشتری در انتهای پروژه و زمانی اتفاق میافتد که همه چیز طراحی و اجرا شده باشد. بدین معنا که ممکن است در انتهای پروژه مشکلاتی شناسایی شود که هزینه رفع آنها بسیار بالا باشد.
همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید هر چه از متدلوژیهای کلاسیک به سمت چابک حرکت میکنیم، جنس پروژهها تطبیقیتر میشود و امکان استفاده از یک متدلوژی کمانعطاف، ثابت و تجویزی نظیر PMBOK کمتر میشود.
بهرهمندی از روشهای کلاسیک، مناسب پروژههایی است که نیازمندیهای کارفرما در آن پایدار بوده و تغییرات محسوسی در طول مدت زمان انجام پروژه ندارد.
متدلوژیهای چابک بیشتر مناسب پروژههایی هستند که در برگیرنده صنایع خلاق و یا توسعه نرمافزار است؛ در حالیکه متدلوژیهای کلاسیک مناسب پروژههایی هستند که خروجی آنها یک محصول فیزیکی است (نظیر پروژههای ساختمانی یا نفت و گاز).
انتخاب متدلوژی کاملاً به ابعاد، نوع و میزان پایداری نیازمندیهای پروژه وابسته است.