معماری راهبردی و مأموریتی، پیش نیازی برای معماری در سایر موضوعات است. این معماری به دنبال تبیین ساختار و چارچوب اهداف و مأموریتهای کسبوکار است. ایجاد انسجام و همسوئی بین اعضای سازمان، تسهیل یادگیری در سازمان، پیوند دادن حال و آینده سازمان، کمک به رهبری مطلوب سازمان و معنابخشی به فعالیتهای سازمان ازجمله کارکردهای ترسیم راهبرد مطلوب در سازمان میباشد.
مدل کسبوکار به دنبال تعیین ارزش مورد انتظار هر کدام از ذینفعان و مخاطبان سازمان است و نشان میدهد که چگونه یک مجموعه با اهداف و راهبردهای کلان خود همسو میشود. معماری کسبوکار نحوه تحقق اهداف راهبردی کسبوکار را در تناظر با ذی نفعان مختلف از طریق به کارگیری روشهای کلیدی درونی و در تعامل با همکاران اصلی تبیین مینماید.
همسویی فرآیندهای عملیاتی با اهداف عالی سازمان از یکسو (یکپارچگی عمودی) و انسجام و یکپارچگی بین فرآیندهای مختلف از سوی دیگر (یکپارچگی افقی)، مستلزم تدوین طرحی کلان از فرآیندهای کسبوکار و ارتباطات فی مابین آن ها و نحوه تحقق اهداف کلان از مجرای فرآیندهای مذکور می باشد. این امر از طریق معماری فرآیندی صورت می گیرد.
معماری سیستم اطلاعاتی شامل طرحی است از سیستمهای مورد نیاز کسبوکار جهت پردازش دادهها و حمایت از اهداف عالی، ارتباط بین برنامههای کاربردی و راه حلی برای یکپارچه سازی آنها و روابط آنها با فرآیند محوری سازمان است. این معماری استانداردهای جامع سازمانی که تمام اجزای برنامه کاربردی، از جمله بستههای نرم افزاری که نیاز به تطابق دارند را شامل میشود.